فصل هفتم
یاد گیری فصل ششم برای این فصل الزامی است!
1-     تقسیم میوز باعث تولید گامت می شود (گامت سلولی هاپلوئید است که باعث تنوع ژنتیکی و همچنین عدد کروموزومی از نسلی به نسل دیگر افزایش نیابد).
2-      برای تقسیم میوز فقط یکبار همانند سازی DNAانجام می شود که در مرحله S اینترفاز است.
3-     میوز خود شامل دو مرحله است، میوزI و میوزII که در پایان هر مرحله عمل سیتوکینز اتفاق می افتد یعنی در مجموع دوبار سیتوپلاسم تقسیم می شود.
4-      تشکیل تتراد از ویژگی های پروفاز میوز I است و کروموزوم های همتا در آنافاز I از هم جدا می شوند(بدلیل وجود ساختار تتراد) و در آنافاز که سومین مرحله است و درمیوزII کروماتید های خواهری از هم جدا می شوند در واقع تفاوت بین این دو مرحله است.
5-     سلولی دیپلوئید که 44 کروموزوم دارد با تقسیم میوز چهار گامت بوجود می آورد که هر گامت 22 کروموزوم دارد این چهار گامت دو به دو با هم یکسان هستند و در واقع دو نوع گامت هاپلوئید بوجود می آید.
6-     تعداد نواری های پلی نوکلئوتیدی DNA  دو برابر تعداد کروموزوم هاست.
7-     اسپرم و تخمک در هر جانوری دارای n کروموزوم است به این معنا که یک سری کروموزوم دارد( کروموزوم ها دو کروماتیدی نیستند) .
8-     نحوه ترتیب تتراد ها روی دوک متافازی از رابطه 2 به توان  n-1 بدست می آید که به جای  n  عدد هاپلوئیدی را قرار می دهیم برای مثال اگر سلولی در حال دیپلوئیدی (2n ) 8 کروموزوم داشته باشد که در این صورت عدد هاپلوئیدی که برابر 4 می شود را در رابطه قرار می دهیم 4-1=3 و عدد 2 را به توان سه می رسانیم که می شود 8 که این سلول 8 نوع آرایش متافازی را میتواند داشته باشد.
9-     برای بدست آوردن تعداد نوارهای پلی نوکلئوتیدی تعداد کروموزوم های در حالت دیپلوئیدی را در عدد 4 ضربی می کنیم(یک کروموزوم دو کروماتیدی چهار نوار پلی نوکلئوتیدی دارد و یا یک کروماتید از دو نوار تشکیل شده) .
10- در آنافاز میوزII دو کروماتید از محل سانترومر از هم جدا می شوند مشابه آنچه در آنافاز میتوز انجام می شود(میتوز ~میوز(II . ویژگی عمده تقسیم میوز جفت شدن طولی کروموزوم های همتا در پروفاز میوزI می باشد(تتراد ها) و تولید گامت است.
11-  میوز فقط در سلول های دیپلوئید انجام می شود و سلول هایی هاپلوئید ایجاد می کند اما میتوز هم در سلول های هاپلوئید و هم در سلولی های دیپلوئید انجام می شود و سلولی که در نهایت بوجود می آید از نظر ژنتیکی مشابه سلول والد است.
12- سلول هایی که اسپرم و تخمک تولید می کنند 2nهستند و با تقسیم میوز گامت های هاپلوئید ایجاد می کنند(گامت ها همیشه هاپلوئید هستند).
13- در تخمک سازی در پایان میوز I  دو سلول حاصل می شود که از نظر مواد وراثتی یکسان ولی از نظر مقدار سیتوپلاسم متفاوت هستند.
14- تخمک نابالغ و اولین گویچه قطبی در آخرین مرحله میوزI بوجود می آیند و میوز II را انجام می دهند و سرانجام تخمک تمایز نیافته و دومین گویچه قطبی را بوجود می آورند.
15-  با توجه به خاصیت تقسیم میوز: تخمک نابالغ و اولین گویچه قطبی دارای کروموزوم های دو کروماتیدی هستند اما تخمک نابالغ و دومین گویچه دارای کروموزوم هایی تک کروماتیدی هستند. سلول های حاصل از اولین تقسیم میوزی ضمن اسپرماتوژنز اسپرم های نابالغ نام دارند و در مرحله ی بعدی میوزتبدیل به اسپرم های تمایز نیافته و سپس به اسپرم تبدیل می شوند. نتیجه تقسیمات سلول های زاینده ی اسپرم و سلول های زاینده ی تخمک در جریان گامت زایی به ترتیب 4 اسپرم فعال و 1 تخمک است.(ساختار اسپرم و تخمک و چرخه های آن در فصل 11 بررسی خواهد شد) مقایسه مراحل مختلف میوز بین تخمک و اسپرم از نظر مضاعف بودن و یا تک کروماتیدی بودن مهم است!برای مثال ممکن است اولین گویچه قطبی با اسپرم تمایز یافته مقایسه شود و یا حالت های کروموزوم ها( همتا بودن، تک کروماتیدی بودن، مضاعف بودن و مقدار DNA و ...) بین مراحل میوز حتی با میتوز.
16- برای مثال: اگر در تخمک تمایز نیافته 7 کروموزوم غیر جنسی وجود داشته باشد در تخمک نابالغ چند کروموزوم جنسی و غیر جنسی وجود دارد؟ج- تخمک نابالغ هم 7 کروموزوم خواهد داشت و همچنین یک کروموزوم جنسی که در مجموع می شود 8 کروموزوم... .
17- کاریوتیپ تصویری است که کروموزوم های در حال تقسمیم بر حسب اندازه ردیف شده اند.  در کاریوتیپ هسته سلول انسانی کروموزوم ها در 7 گروه غیر جنسی و یک گروه جنسی و در مجموع هشت گروه تقسیم بندی می شوند. بزرگترین کروموزوم ها در گروه اول قرار می گیرد و در اخرین گروه هم کوچکترین کروموزوم ها احتمال ایجاد جهش درکروموزوم های بزرگتر بیشتر از کروموزوم های کوچک است.
18- افراد مبتلا به نشانگان داون(تری زومی 21)، کروموزوم 21 اضافی دارند و فرد بیمار 45 کروموزوم اتوزومی دارد(غیر جنسی) و دو کروموزوم جنسی. احتمال تولد فرزندان مبتلا به این نشانگان با افزایش سن مادر نسبت مستقیم دارد و احتمال آن بیشتر می شود. و کروموزوم های همتا در مرحله آنافاز I  از هم جدا می شوند.
19- تولید مثل غیر جنسی: فرزندان کاملا شبیه والدین هستند- فقط یک والد شرکت دارد- در بسیاری از یوکاریوت ها نیز دیده می شود و مخصوص پریکاریوت ها نیست و ممکن است جاندارانی هاپلوئیدی یا دیپلوئیدی بوجود آورند فردی که به طریق غیر جنسی بوجود می آید یک کلون است.
20- بکر زایی نوعی تولید مثل است که در آن فرد از تخمک لقاح نیافته رشد و نمو می یابد و در واقع نوعی تولید مثل جنسی است و فرزندان حاصل کاملا شبیه مادر هستند و در جاندارانی مانند بعضی از ماهی ها سوسمار ها و قورباغه ها، زنبور عسل ماده(فقط تولید زنبور عسل نر می کند) و قاصدک ها دیده می شود.
21- در چرحه زندگی هاپلوئیدی گامت ها با روش همجوشی در هم الحاق می شوند و در چرخه دیپلوئیدی از طریق لقاح.
22- چرخه زندگی انسان دیپلوئیدی است.
                                                                        

شگفتیهای علمی در سطح سلولی
 
در طبیعت اکسید نیترو سمی قوی و یکی از اجزای معمولا فراوان آلودگی هوا است . به همین دلیل وقتی دانشمندان در اواسط دهه 1980 متوجه شدند که اکسید نیترو به شکل اسرار آمیز و خالص در سلول انسان تولید می شود طبیعتا تا حدودی شگفت زده شدند . هدف در آغاز پی بردن به یک راز بود اما اندکی بعد دانشمندان به وجودآن در همه بدن پی بردند . . کنترل گردش خون و سطوح انرژی سلولها ، حمله به سرطانها و دیگر عاملهای بیماریزا ، تنظیم حس بویایی ، حتی کمک به آمادگی برای ارتباطهای جنسی  . همچنین معلوم شد که چرا نیتروگلیسرین یعنی همان ماده منفجره معروف موجب تسکین دردهای قلبی معروف به آنژین می شود . زیرا در رگها به اکسید نیترو تبدیل می شود و پوشش عضلانی رگها را شل می کند و به خون امکان گردش آزادانه تر می دهد . درکمتر از یک دهه ، این تنها ماده گازی از حالت یک سم خارجی به اکسیری فراوان و در همه جا حاضر تبدیل شد .

 

 


 
نکات مهم فصل 6 زیست 2 سال سوم تجربی
فصل ششم کروموزوم ها و میتوز
 1- ماده ی ژنتیک در تک سلولی ها و پر سلولی ها DNA می باشد. DNA باکتری مولکول بسته یا حلقوی (دو انتهای آن آزاد نیست) است که به غشای پلاسمایی متصل است. تقسیم دو تایی نوعی تولید مثل غیر جنسی است که به تولید زاده های یکسان می انجامد. در تولید مثل غیر جنسی فقط یک والد شرکت دارد.
2- تقسیم دوتایی در باکتری ها: پس از همانند سازی DNA با اضافه شدن غشای سلولی جدید به نقطه ای از غشا که بین دو مولکول DNA قرار دارد انجام می گیرد و غشا به سمت داخل فرو می رود و هم زمان با آن دیواره ی سلولی تشکیل می شود به این ترتیب دو سلول تشکیل می شود که یکی از دو نسخه ی DNA را دارد.
3- در سلول های یوکاریوتی بخش عمده ی DNA در درون هسته وجود دارد اما در دو اندامک سیتوپلاسمی، میتوکندری و کلروپلاست نیز DNA وجود دارد که حلقوی است. دو کروماتید در محلی به نام سانترومر به هم متصل می شوند که به آنها کروماتید های خواهری گفته می شود که در واقع یکی از این دو به تازگی از روی کروماتید دیگر همانند سازی شده. کروموزوم های تک کروماتیدی(هاپلوئید) را با علامت n و دو کروماتیدی (دیپلوئید) را با علامت 2n نشان می دهند. کروماتید های خواهری در محل سانترومر به هم متصل می مانند تا اینکه در مراحل تقسیم سلولی (در میتوز در مرحله آنافاز و در میوز در مرحله آنافاز میوز 2 )
4- برای همانند سازی DNA لازم است تا این مولکول ها فشرده شوند، این فشرده شدن بوسیله ی گروهی از پروتئین ها به نام هیستون ها انجام می شود که DNA در مناطقی دو دور به دور هشت مولکول هیستون می پیچد. به این ترتیب ساختاری را پدید می آورد که نوکلئوزوم نام دارد. یک مثال: اگر در قسمتی از مولکول DNA  که شامل 96000  مولکول هیستون است، چند ساختار نوکلئوزوم وجود دارد؟12000=8÷96000
5- حاصل لقاح اسپرم(n کروموزوم یعنی هاپلوئید و دارای 23 کروموزوم تک کروماتیدی است) و تخمک (n کروموزوم ، هاپلوئید و دارای 23 کروموزوم تک کروماتیدی است ) که سلول تخم یا زیگوت (2n و دیپلوئید است که 46 کروموزوم دارد) بوجود می آید
6- تعداد کروموزوم های جاندارانی که در کتاب ذکر شده مهم است مهمترین آنها: شامپانزه و آلو و سیب زمینی که 48 کروموزوم دارند و انسان 46 و قارچ پنیسیلیوم (یوکاریوت است) فقط یک جفت کروموزوم دارد و...
7- تعیین جنسیت در پرندگان ، پروانه ها و بید ها توسط نوع جاندارماده صورت می گیرد. تعین جنسیت در ملخ و انسان بر عهده ی(کروموزوم ) نوع نر است. « پرندگان ، پروانه ها ، بیدها کروموزوم های نوع ماده بصورت ZW نمایش داده می شود و نر ها بصورت ZZ .
8- در ملخ کروموزوم های جنس ماده بصورت XX (شبیه ماده در انسان) و نوع نر هم بصورت XO است.
9- در انسان کروموزوم های جنس ماده بصورتXX و نوع نر بصورت XY است.(دانستن نوع کروموزوم ها در محاسبات بیماری ها و یا صفات وابسته به جنس در این نوع جانداران برای فصول آینده ضروریست) 
10- انواع جهش ها: مضاعف شدن، کروموزوم های همتا حضور دارند و در این نوع جهش کروموزوم از بعضی از ژن ها دو نسخه دارد. در جهش جابجایی: ژن جدا شده(شکسته شده) به کروموزوم غیر همتا متصل می شود. در جهش حذفی قطعه ای از کروموزوم که شکسته شده کاملا از آن جدا می شود و سلول جدید بعد از تقسیم به علت نداشتن بعضی از ژن ها ممکن است از بین برود.
11- چرخه ی سلولی شامل چند مرحله است. که عبارتند از G1 و  S و G2 و میتوز است. اینتر فاز شامل سه مرحله ابتدایی رشد سلول است که عبارتند از G1 و  S و G2 و در واقع از پایان یک تقسیم تا آغاز یک تقسیم دیگر است.
 12- مرحله ی G1 : سلول در این مرحله از چرخه ی سلولی رشد می کند و بزرگ می شود و رشد کردن سلول مستلزم پروتئین سازی بیشتر و در نتیجه میزان ساخته شدن mRNA بیشتر است و این مرحله فاصله ی زمانی بین پایان میتوز و آغاز همانند سازی( مرحله S ) است.
13- (سنتز S): در این مرحله همانند سازی DNA انجام می شود بنابر این در پایان این مرحله هر کروموزوم از دو کروماتید یکسان که در محل سانترومر به هم متصل هستند تشکیل شده است ولی کروماتید ها در این مرحله هنوز فشردگی و تراکم لازم را پیدا نکرده اند. دو کروماتید هر کروموزوم که در محل سانترومر به هم متصل هستند دارای ژن هایی یکسان هستند و در حقیقت یک کروماتید همانند سازی شده ی کروماتید دیگر است.
G2 : در این مرحله تمهیدات لازم برای تقسیم سلول فراهم می شود برای مثال اندامک های مختلف همانند سازی می کنند مانند میتوکندری در سلول های جانوری و کلروپلاست در سلول های گیاهی و همچنین سانتریول(رشته های دوک را می سازد) و ...دو برابر می شوند.
14- میتوز: مراحل میتوز عبارتند از: پروفاز ، متافاز ، آنافاز ، تلوفاز.
15- در مرحله پروفاز: رشته های دراز و در هم تنیده ی کروماتینی به تدریج کوتاه و ضخیم می شوند و کروموزوم ها که همانند سازی کرده اند (S ) قابل رویت می شوند، پوشش هسته ناپدید و با دور شدن سانتریول ها که در این مرحله دو جفت هستند رشته های دوک تشکیل می شود.(به طور مختصر: پوشش هسته ناپدید، کروموزوم ها ضخیم، رشته های دوک تشکیل می شوند.)
متافاز: در این مرحله کروموزوم ها به سمت وسط سلول حرکت می کنند و در سطح استوایی سلول ردیف می شوند. در این مرحله رشته های دوک از یک سمت به سانترومر کروموزوم ها و همچنین از سوی دیگر به سانتریول ها متصل اند. در این مرحله کروموزوم ها کوتاه ترین و قطور ترین ضخامت و حداکثر فشردگی را دارند.
آنافاز: در این مرحله کروماتید ها از محل سانترومر از هم جدا می شوند و با کوتاه شدن رشته های دوک به سوی قطبین سلول حرکت می کنند.
تلوفاز: پوشش هسته تشکیل می شود.
16- سیتوکینز: فرآیندی است که در آن سیتوپلاسم سلول تقسیم می شود و معمولا بعد از تقسیم هسته بوقوع می پیوندد ولی در بعضی از سلول ها سیتوکینز انجام نمی شود در نتیجه ی آن و با تکرار چرخه، ساختار های چند هسته ای بوجود می آید مانند سلول های ماهیچه ای مخطّط (ارادی) پس از مراحل جنینی بنابراین میزان کروماتین در این نوع سلول ها بسیار بیشتر از سایر سلول ها خواهد بود. 
17- تقسیم سلول باید کنترل شود به همین منظور بین مراحل مختلف رشد سلولی نقاط وارسی check point وجود دارد که این نقاط در بین مراحل G1 به S وجود دارد و بین G2 به میتوز هم وجود دارد و همچنین میتوز به سیتوکینز. سرطان تقسیم و رشد غیر عادی سلول هاست، سلول های سرطانی بدن توجه به مکانیسم های کنترل کنند سلامت بدن تقسیم می شوند بعضی از جهش ها سبب تولید بیش از حد مولکول های محرک رشد و تقسیم سلول ها می شوند و از این طریق سلول ها سرطانی می شوند. اغلب سلول ها 90%  زندگی خود را در مرحله ی اینترفاز و 10%  بقیه را در مرحله ی میتوز و سیتوکینز می گذرانند.
18- سلول های جانوران معمولا یک جفت سانتریول دارند که در نزدیکی هسته قرار دارد. هر سانتریول شامل یک جسم کوچک استوانه ای شکل است. دو سانتریول سلول با زاویه 90 درجه نسبت به یکدیگر قرار دارند یکی عمودی و دیگری افقی. طی مرحله G2 که در آن اندامک ها همانند سازی می شوند، سانتریول ها هم که یک جفت هستند همانند سازی می کنند و در نتیجه سلول به هنگام ورود به مرحله میتوز دارای دو جفت سانتریول است یعنی چهار سانتریول. بعد از ورود به مرحله ی میتوز جفت سانتریول ها شروع به دور شدن از هم می کنند و هر یک از جفت سانتریول ها به سوی یکی از دو قطب سلول حرکت می کنند و از جفت سانتریول دیگر دور می شود. هر سانتریول از دو استوانه عمود بر هم تشکیل شده و هر استوانه خود شامل 9 دسته ی سه تایی میکروتوبول بکار رفته (میکروتوبول ها ساختاری پروتئینی دارند) و در مجموع یک سانتریول از 27 میکروتوبول تشکیل شده و در نتیجه یک سلول قبل از مرحله ی G2 54 میکروتوبول دارد.
19- در سلول های گیاهی که دیواره سخت دارند سیتوپلاسم به روشی دیگر تقسیم می شود. در سلول های گیاهی ویزیکول هایی که توسط دستگاه گلژی ساخته می شوند در میانه ی سلول به یکدیگر می پیوندند و صفحه ای را پدید می آورند که در واقع دیواره ی سلولی است که توسط غشا احاطه شده. در سلول های جانوری و سلول هایی که دیواره ی سلولی ندارند کمربندی از رشته های پروتئینی در میانه ی سلول ایجاد می شود که با تنگ شدن آن سلول به دو نیم تقسیم می شود. در سلول های گیاهان عالی سانتریول وجود ندارد اما رشته های دوک تشکیل می شوند و سانتریول در گامت های نر خزه ها و سرخس ها وجود دارد.
مقدار DNA در G1 برابر 2n و در پروفاز و متافاز 4n می باشد و در مرحله آنافاز مجددا به 2n تقلیل می یابد. در انتهای مرحله آنافاز در هر سوی سلول 2n کروموزوم وجود دارد. سلول های عصبی فاقد قدرت تقسیم هستند. 

+
فصل 5 مواد وراثتی
1- دانشمندان در ابتدا نمی دانستند که ماده ی وراثتی کدام یک از مولکول های درون سلول است. اما می دانستند برای آنکه مولکولی بتواند نقش ماده ی وراثتی را ایفا کند باید ویژگی هایی داشته باشد برای مثال بتواند، اطلاعات وراثتی را در خود ذخیره کند، آنها را از نسلی به نسل دیگر منتقل نماید و در عین حال نسبتا پایدار باشد تا بتواند در سراسر زندگی فرد، خود را حفظ کند.  هر یک از مولکول های درون سلول می توانند در جهان غیر زنده (خارج از سلول) هم وجود داشته باشند.
2- عامل اصلی بیماری سینه پهلو نوعی باکتری است به نام استرپتو کوکوس نومونیا (استرپتو یعنی ساختار های رشته مانند بوجود می آورند و کوکوس هم به معنای آن است که این باکتری کروی شکل است) و باکتری ها از نظر شکل دیواره سلولی در سه گروه قرار می گیرند: کوکوس ها که کروی هستند ، باسیل ها که میله ای هستند ، اسپریل ها که مارپیچی هستند. باکتری استرپتو کوکوس نومونیا (سویه کپسول دار) کپسولی از جنس پلی ساکارید دارد که باعث حفاظت باکتری در برابر دستگاه دفاعی بدن می شود و بیماری زا است در حالی که باکتری بدون کپسول بیماری زا نیست. آزمایش گریفیت مشخص کرد که اگر باکتری های بدون کپسول زنده را به همراه باکتری های کپسول دار مرده به موش ها تزریق کند باکتری های بدون کپسول ، کپسول دار می شوند که این حقیقت حاکی از انجام ترانسفورماسیون است. نوکلئاز آنزیمی است که باعث تخریب ماده ی ژنتیکی می شود و هنگامی که دیوری و همکارانش از نوکلئاز استفاده کردند مشاهده کردند که ترانسفورماسیون انجام نشد در نتیجه مشخص شد که  DNA مسئول ترانسفورماسیون و ماده ی سازنده ی ژن هاست! علت کپسول دار شدن باکتری ها در آزمایش گریفیت ورود ژن کپسول باکتری به باکتری بدون کپسول زنده است. 
3- واحد های سازنده: لیپید ها: اسید های چرب و گلیسرول. کربوهیدرات ها: انواعی از مونوساکارید. پروتئین ها: اسید های آمینه . نوکلئیک اسید ها:(DNA , RNA) نوکلئوتید هم خود شامل یک باز آلی و یک قند پنج کربنی(ریبوزC5H10O5 یا دئو اکسی ریبوزC5H10O4) و یک یا دو یا سه گروه فسفات است. باز های آلی: آدنینA ، گوانین G ، تیمین T و سیتوزین C و در RNA به جای تیمین باز یوراسیل U وجود دارد. ربیوز یک قند پنج کربنی و مونوساکارید است و فرمول ساختمانی آن که در RNA حضور دارد عبارت است از C5H10O5 و دئوکسی ریبوزC5H10O4 که فقط یک اکسیژن کمتر از ریبوز دارد و در ساختمان DNA حضور دارد.
4-  در ساختمان مارپیچی DNA  دو ستون دیده می شود که این ستون ها از گروه های فسفات و قند دئوکسی ریبوز تشکیل شده است و این ستون ها بوسیله ی چهار نوع باز( جفت بازها)  به هم متصل می شوند. اگر ساختار DNA را شبیه نردبان در نظر بگیریم این نردبان ستون هایی دارد و پله هایی که دو ستون را به یکدیگر متصل نگه می دارد در درشت مولکول DNA  ستون ها قند و فسافت(با پیوند فسفو دی استر یا کوالانسی) است و پله ها ، باز هایی که با پیوند هیدروژنی با هم جفت شده اند. در ساختار DNA در مقابل باز آدنین A همیشه باز تیمینT  قرار می گیرد(فقط در DNA )  و در مقابل باز گوانین G  هم در DNA و هم در RNA همیشه باز سیتوزین C قرار می گیرد.  در بین نوکلوتید ها که در خزانه ی ژنی می توانند حضور داشته باشند پنج نوع نوکلوتید وجود دارد که فقط چهار نوع از آن می تواند در ساختار مولکول های DNA  و RNA  شرکت کنند.
5- باز های C و T و U تک حلقه ای هستند که به آنها باز های پریمیدینی می گویند و در مقابل باز های دو حلقه ای عبارتند ازA و G که به این دو پورینی می گویند. در یک مولکول DNA به این علت که در مقابل یک باز تک حلقه ای یک باز دو حلقه ای قرار می گیرد تناسب قطر(2nm ( رشته همیشه حفظ می شود. قانون جفت شدن باز ها باعث می شود که همواره نسبت باز A آدنین با تیمین برابر و همچین نسبت G با C نیز برابر باشد(قانون چارگف) نسبت مولی را می توان این چنین بیان کرد:A+C=G+T  و یا A+G=T+C برای مثال: اگر در یک مولکول DNA مقدار نوکلئوتید گوانین 27% باشد مقدار نوکلئوتید تیمین چقدر است؟
برای حل این مسئله با توجه به نسبت بین بازها ، می دانیم اگر مقدار گوانین 27% باشد مقدار سیتوزین هم همین مقدار خواهد بود پس این دو باز در مجموع 54% از مقدار کل باز ها را شامل می شوند و اگر این مقدار را از صد کم کنیم عدد حاصل برابر 46% خواهد بود که در واقع مجموع مقادیر دو باز آدنین و تیمین است پس هر کدام به دلیل برابر بودن نسبتشان می شود 23%T و 23%. A
6-فرمول ها:برای محاسبه ی تعداد پیوند های فسفو دی استر; DNA مولکولی دو رشته ای است! بنابر این اگر تعداد جفت نوکلئوتید ها را داشته باشیم باید تعداد را در عدد 2 ضرب که عدد حاصل برابر است با تعداد کل نوکلئوتید ها که آنرا مساوی n قرار می دهیم و با استفاده از فرمول n-2 می توانیم تعداد پیوند های فسفو دی استر بین قند ها و گروه های فسفات را بدست آوریم. فرمول n-1 تعدادپیوند های فسفودی استر را در یک رشته محاسبه می کند.
7- ویلکینز و فرانکلین با مطلع بودن از ماهیت اسید نوکلئیک، تصاویری از بلور های مولکول DNA با روش پراش پرتو x تهییه کردند. بر اساس این تصاویر مشخص شد که مولکول DNA مارپیچی از دو یا سه زنجیره تشکیل شده اما از دو رشته ای بودن آن خبر نداشتند. میزان اشتباه در همانند سازی در اثر عمل آنزیم DNA پلی مراز (ساختار پروتئینی دارد و واحد سازنده ی آن آمینو اسید است و در سیتوپلاسم سنتز می شود)  در حدود 10 به توان 9- می باشد یعنی احتمالا از هر یک میلیارد نوکلئوتید که در ساختمان DNA قرار می گیرد یک نوکلئوتید اشتباهی است. سرعت همانند سازی در پروکاریوت ها(اندامک های غشا دارد ندارند و ...) بیشتر از یوکاریوت هاست.
8-  باکتری ها دارای DNA حلقوی هستند معمولا 2 دوراهی همانند سازی ایجاد می کنند. این دو راهی در یک نقطه خاص بوجود می آیند و بتدریج دوراهی از هم دور می شوند تا در یک نقطه ، مقابل نقطه ی آغاز به هم برسند. اما یوکاریوت ها دارای DNA خطی هستند که بسیار طویل است، از این رو همانند سازی در سلول های انسانی و سایر سلول های یوکاریوتی در نقاط مختلف انجام می شود برای مثال هر کروموزوم انسان همانند سازی را در صد نقطه و با هم شروع می کنند که طول هر ناحیه 100000  نوکلئوتید است! برای همانند سازی مولکول DNA موجود در یک انسان حدود 8 ساعت وقت نیاز است. هر چه اندازه مولکول DNA بیشتر باشد احتمال وقوع جهش در آن نیز بیشتر خواهد بود .
9- در انسان کروموزوم ها از بزرگ به کوچک شماره گذاری می شوند مثلا کروموزوم شماره یک بزرگترین و کروموزوم های 21 و 22 کوچکترین هستند. در همانند سازی دو طرفی در پروکاریوت ها تنها یک نقطه آغاز همانند سازی وجود دارد.
10- به ازای هر نوکلئوتید یک گروه فسفات داریم.
11- آنزیم هیلیکاز با شکستن پیوند هیدروژنی موجود بین جفت بازهای مکمل باعث باز شدن دو رشته می شود.
12- ATP  آدنوزین تری فسفات تفاوتی که با باز آدنین دارد در تعداد فسفات است. اگر تعداد قند های ریبوز و گروه های فسفات را داشته باشیم(نسبت این دو با هم برابر است) می توانیم نسبت باز های پورینی(A وG ) و پریمیدینی(C وUو T) را با تقسیم بر دو کردن بدست آوریم.
13- باز های مشترک بین RNA و DNA عبارتند از A وG وC .
14- نتیجه همانند سازی DNA یک زنجیره ی قدیمی و یک زنجیره ی جدید است که به هر یک از سلول های دختری می رسد. 
   ارمادیلو
 
                                        
ارمادیلو ، از انواع پستانداران بی دندان بوده  و دارای چنگال های قوی می باشد. از گروه پستانداران بی دندان حیوان تنبل و مورچه خوار نمونه های دیگری می باشند.
جزاير گالاپاگوس

مجمع الجزاير گالاپاگوس مجموعه اي از 13 جزيره آتشفشاني و صخره ها و جزير هاي كوچك متصل به هم است كه درست در زير خط استوا در 600 مايلي (962 كيلومتر) غرب اكوادور در آمريكاي جنوبي واقع شده است. قديمي ترين جزيره حدود 4 ميليون سال عمر دارد و جوان ترين آنها در حال حاضر در حال شكل گيري و تشكيل است. در واقع، جزاير گالاپاگوس به عنوان فعال ترين مناطق آتشفشاني دنيا محسوب مي شوند.
اين جزاير به طور اتفاقي در سال 1535 كشف شد وقتي كه كشيش توماس برلنگ، كشيش پاناما با كشتي به سمت پرو حركت كرد تا به جدال بين فرانسيكو پيزارو و نماينده ي او كه  بعد از غلبه بر اينكا ها بوجود آمده بود خاتمه دهد. كشتي كشيش بعد از اينكه باد قطع شد متوقف شد و توسط جريان هاي قوي اقيانوسي به سمت گالاپاگوس منحرف شد. در شرح سفرش او شرايط جزيره را گرمسيري همراه با لاك پشت هاي عظيم الجثه اش توصيف كرده و همچنين او در مورد سوسمار هاي بزرگ دريايي و شير هاي دريايي و گونه هاي مختلف پرندگان مطالبي را نوشته است و حيوانات دست آموزي كه مي توانند بازديد كنندگان مدرن را به هيجان اورند نيز مطالبي را ذكر كرده.
بر اساس مشاهدات كشيش، جزاير به ندرت بازديد شده بودند و پناهگاهي براي دزدان دريايي و كشتي هاي صيادي اسپانيايي قرن 15 بود. متعاقبا آنها شكارچي وال ها و سيل هاي دريايي شدند. بيشترين جذابيت براي بازديدكنندگان سيل هاي دريايي خزدار و لاك پشت هاي غول پيكر بوده. لاك پشت هاي عظيم الجثه مي توانستند به مدت يك سال بدون آب و غذا در طول سفر هاي دريايي در كشتي زنده بمانند. بر اين اساس جمعيت لاك پشت ها بسيار كاهش يافت. هر جزيره لاك پشت هايش تنوع خاص خودشان را داشتند و غارت باعث انقراض بسياري و جايگزيني ساير موارد در خطر انقراض شد. امروزه، لاك پشت جزيره پينتا Pinta توسط لاك پشتي نر به نام   "Lonesome George" نجات داده شده.

اين جزاير براي اولين بار در سال 1570 بر روي نقشه ها ظاهر شد كه "جزاير لاك پشت ها" نام گرفته بود.
 
چارلز داروين اولين كسي بود كه در سال 1835 مطالعات علمي را در اين جزيره انجام داد. او دانشجويي جوان در خارج از دانشگاه و طبيعي داني كه در سفر علمي ، جغرافيايي به دور دنيا در سال(1831 - 1836)، همراه كشتي HMS بيگل بود. او چهار سال را به بررسي حيات وحش و مطالعات زمين شناسي آمريكاي جنوبي صرف كرد. داروين مدعي است كه جزاير گالاپاگوس منبع تمام عقايد و تحقيقاتش بوده. گالاپاگوس و داروين رابطه اي بسيار نزديكي با هم دارند.
امروزه گالاپاگوس تحت مالكيت اكوادور است و به عنوان قسمتي از پارك هاي ملي حفاظت مي شود. تقريبا %95 اين جزاير جزئي از پارك است. مابقي توسط 14 هزار نفر در چهار اجتماع اصلي مسكوني شده اند. اين جزاير توسط خدمات ملي پارك گالاپاگوس و ايستگاه تحقيقات چارلز داروين اداره مي شوند. خدمات پارك ، پارك بان ها و راهنما هايي را استخدام كرده كه مسئوليت سرپرستي توريست هايي كه هر ساله از جزيره بازديد مي كنند را بر عهده دارند. ايستگاه تحقيقات داروين هم مسئوليت هدايت و راهنمايي برنامه هاي تحقيقاتي و حفاظتي را بر عهده دارد. هم اكنون هم كار پرورش و رها سازي لاك پشت ها و سومار ها را انجام مي دهند.
در حال حاضر كميسون هاي براي حفاظت و نگهداري ازاين جزيره تشكيل شده كه هر عضو با  مبلغي در حدود 24 دلار يا بيشتر مي تواند به حفط اين جزيره كمك كند و در مقابل به مدت يك سال اشتراك "اخبار گالاپاگوس " را مجاني دريافت مي كند و همچنين شركت در سخنراني هاي علمي و دريافت خبر ها به طريق الكترونيكي و جايزه 100 دلاري به همراه بليط افتخاري نيز از مزاياي عضويت در اين گروه است. تعداد اين اعضا حدود 11 هزاز نفر است كه نقش مهمي را در حفاظت آن بر عهد دارند.
گياهان و جانوراني شبيه آنچه به داروين در نظريه منشا گونه ها كمك كرد امروزه هنوز هم در جزيره زندگي مي كنند. به دليل جدايي از شكارچيان خشكي و رقابت، در آنجا گونه هاي متعددي وجود دارند كه در هيچ جاي ديگر از كره زمين نمي توان آنها را يافت كه نسبتا از انسان ها نمي ترسند. سوسمار هاي زميني و لاك پشت هاي غول پيكر و جمعيت سيل هاي(فوك) دريايي جزء خارق العاده ترين موجودات طبيعت هستند.
بازديدكنندگان با ديدن اين حيوانات شگفت انگيز حيرت مي كنند. همه آنها به علت نوع تكاملشان (برخورد نداشتن با انسان ها) از انسان ها نمي ترسند. سموسمار ها و لاك پشت ها همانند ستاره هاي خسته سينما حمام آفتاب مي گيرند. بي توجهي بيش از حد اين حيوانات آنها را آسيب پذير مي كند. اعمال نسنجيده از جانب انسان ها باعث تغيير بي بازگشت در رفتار آنها مي شود و موجبات گوشه گيري آنها را فراهم مي كند.
58 گونه مختلف از پرندگان در گالاپاگوس وجود دارند كه تقريبا نيمي از آنها بومي منطقه هستند. در ميان آنها آلباتروس ها و پليكان ها و فلامينگو ها و قره قاز و پنگوئن گالاپاگوس كه تنها پنگوئني است كه در جنوبي ترين قسمت كره زمين زندگي مي كند. پرندگان به اندازه اي زياد و متنوع هستند كه بازديدكنندگان در سفر هاي يك هفته اي خود حدود 20 تا 30 گونه از آنها را مي بينند.


منابع:
Main Source:
1. The Galapagos Islands by Dr. Robert Rothman
2. ECUADOR The Galapagos Islands interKnowledge Corp.
Internet Source:
http://www.galapagos.org
Study English Today
                       

|  |  نخستی ها (قسمت پایانی)
 منبع: ویکی پدیا
پیش میمون ها: اینان دارای جثه های کوچک بوده و حشره خوارند.
ساختمان بینی، لب ها و نیز قسمتی از مغز آنها که مربوط به حس بینایی
آنهاست به میمون ها شباهت دارند.
میمون های دنیای قدیم: این موجودات دارای بینی درازند. دم آنها گیرنده
نیست. هم درخت زی هستند و هم روی زمین زندگی می کنند.
 
میمون های دنیای جدید: این گونه در جنگل ها و باتلاق های جنوب و
مرکز قاره آمریکا زندگی می کنند دارای بینی پهن هستند بیشتر درخت زی
هستند و دارای دم گیرنده هستند. ایپ ها شباهت زیادتری به انسان دارند.
انسان صورتی کوتاه دارد که تقریباً بی مو است. گونه ها، بینی، پیشانی
و گوش هایش کاملاً لخت و بی مو است. شکم و سینه اش نیز مو ندارد
گوشهایش بزرگ اما تقریباً شبیه گوش های انسان است. حس بینایی
برای شامپانزه نیز مانند انسان حس اصلی است. دست هایش بسیار
شبیه دست انسان است و ناخن دارد حتی برآمدگی های خط های توی
دست های انسان و ایپ ها بسیار شبیه هم است. اما تفاوتی که با هم دارد
و این تفاوت بیشتر در انگشت شست است. انگشت شست انسان کاملاً
تکامل یافته است و می تواند بر روی انگشتان دیگر باز و بسته شود.
حالا به تفاوتها و شباهتهايی که بين ایپ ها و انسان در منابع ذکر شده است
می پردازيم:
گوریل و شامپانزه در آفریقا زندگی می کنند. گوریل از شامپانزه بزرگتر
است و شبیه آدم های بزرگ است. اورانگوتان در برخی از جزیره های
آسیا و در جنگل های انبوه زندگی می کند و روزها را روی درخت ها سپری
می کند. اینان بلند قدند. به این دلیل به آنها میمون های انسان نما نیز
می گویند. مانند انسان 32 دندان دارند، مانند دندان های انسان نیز می رویند
اول دو دندان پیشین پایین بعد دو دندان پیشین بالا و بعد بقیه می رویند.
لیکن تفاوتی که با دندان های انسان دارند اینست که بین دندان نیش و کناری
آنها فاصله وجود دارد. در صورتی که بین این دو دندان در انسان فاصله
نیست به علاوه روی سطح دندان آسیاب (Molar) با سطح دندان آسیاب
انسان فرق دارد.
گنجایش مغز آنها 440 – 300 CC است. البته این موجودات بسیار
هوشمند و قادر به انجام بازی های نمادین، حل مسائل و همچنین انجام
رفتارهای پیچیده ای همچون Social Signal و یادگیری هستند به
عنوان مثال استفاده از ابزار برای نمونه های مختلف در بین اینان اثبات
شده است. این اعمال شامل استفاده از طناب، سنگ، شاخه ها و گیره ها
و... بوده است. ولی هرگز مشاهده نشده است که میمونی قادر به ساخت
و یا اختراع وسیله باشند (گرچه حداقل یک بیولوژیست قادر شده است که
به شامپانزه طرز ساختن سنگ چخماق و طریقه استفاده از آن را همانند
هوموها آموزش دهد) در بین نخستی های رده بالا فقط انسان و شامپانزه.
قادر به شکار و خوردن گوشت به صورت هماهنگ و منظم است. بسیاری
از گروه های تحقیقاتی توضیح داده اند که میمون های بزرگ قدرت یادگیری
زبان نمادین و ارتباط مابین خود و مابین خود و انسان ها را دارند (جغتایی
و ابهری لاله) دیگر اعضاء داخلی ایپ ها که شبیه اعضاء انسان است زائده
کرم سانی که در انتهای روده کور انسان هست در همه میمون های آدم نما
نیز وجود دارد. در واقع می توان نتیجه گرفت که ما و میمون های انسان نما
دارای جدی مشترک هستیم. این موجودات را نیز می توانیم همخونان خود نیز
بنامیم چرا که خون انسان فقط برای میمون های انسان نما بی ضرر بوده و به
راحتی می توانند آنرا بپذیرند.
میمون های انسان نما اگرچه اجتماعی زندگی می کنند اما وابسته به آن نیستند
درست برعکس انسان ها. اجتماع انسانی به تشکیل جامعه وابسته است. اما
میمون های انسان نما با آن بیگانه اند. در اجتماع انسانی میان آدم ها تقسیم
کار شده است. هر کس کاری انجام می دهد و همه به یکدیگر خدمت می کنند
. در واقع انسان ها با کار اجتماعی زنده اند. اما در گله ایپ ها همه یک کار خودکار
می کنند و به همدیگر وابسته نیستند.
به گفته راد کایرد، موریس گودمن، کارشناس DNA نشان داده است که «میان شامپانزه
و انسان فقط 7/1 درصد تفاوت وجود دارد و تفاوت میان انسان و گوریل، یا میان
شامپانزه و گوریل 9/1 درصد است. تفاوت این سه با اورانگوتان حدود 7/3 درصد
است». کایرد می گوید این یافته نشان می دهد که انشعاب میان اورانگوتان از یک
سو و انسان و شامپانزه و گوریل از سوی دیگر، بایستی پیش از انشعاب میان
شامپانزه و انسان و گوریل رخ داده باشد و هیجان انگیزتر از همه این که به نظر
انشعاب میان انسان و شامپانزه پس از انشعاب میان شامپانزه و گوریل رخ داده
است.به عبارت ديگر همين تاخر در انشعاب بين انسان و شامپانزه نسبت به گوريل و
اورانگوتان شباهت بين ما و شامپانزه را اثبات می کند.
نخستی ها (قسمت اول)
نخستی‌ها یکی از گروه‌های  شوند
نخستی‌ها یکی از گروه‌های زیست‌شناسی است که شامل تمامی میمون‌ها، بوزینه‌ها
 و انسان می‌شود. ۳۵۰ گونه از نخستی‌ها شمارش شده‌اند.نزديك ترين موجودات در
 سير تكامل به انسان يعني شامپازه در اين گروه است.نخستي ها سطوح متفاوت درك و
 شعور را به نمايش ميگذارند.آنها در بالاترين سطوح حتي ميتوانند براي حل مشكلات ابزار
 طراحي كرده يا انتخاب كنند و بكار برند.جنگ قدرت در آنها گاهي بسيار هوشمندانه ميشود.
از نظر زمین شناسی دوره که نخستی ها در آن زندگی می کردند، دوره ای بود که
 آب و هوای معتدل باعث ایجاد جنگل های حاره ای انبوه و پر آب در بسیاری از مناطق
 زمین شامل شمال و جنوب آمریکاو البته در بیشتر قسمت های اروپا – آسیا و
 آفریقا شده بود. نخستی ها پستاندارانی هستند با مغزی نسبتاً بزرگ، دست هایی با
انگشتان طویل و ناخن دار که بجای بهره گیری از پنجه ها قادر است چنگ بیندازد.
آنها از پستانداران کوچک حشره خوار تکامل یافته اند و قدیمی ترین استخوان های
 یافته شده نخستی ها 70 میلیون سال عمر دارد. اینان اگرچه بیشتر شبیه سنجاب های
 کوچک بودند تا انسان؛ و علاوه بر این موجوداتی درخت زی تلقی می شدند بااین همه
 اولین نیاکان ما بحساب می آیند. در اوایل تکامل این جانوران چشم ها از طرفین سر
 به جلو انتقال یافت. این امر منجر به دید استرئو سکوپیک شد یعنی اینکه جانور می توانست
 هر دو چشم را بر یک شیء متمرکز کرده و مغز فقط یک تصویر را که دارای عمق است
 درک کند. این کار جانور را قادر ساخت فاصله بین دو شیء را بطور دقیق بسنجد و
 این توانایی برای نخستی هایی که لازم است بتواند از شاخه ای به شاخه دیگر بپرد
مزیت بسیار زیادی به شمار می رود. همچنانکه دید نخستی ها تکامل پیدا کرد،
حس بویایی اهمیت کمتری یافت، زیرا حیوان توانست جانوران و اشیاء دیگر را
 بطور مشخص ببیند. بجای اینکه برای یافتن آنها به حس بویایی اش متکی باشد.
 در مرحله ای از تکامل نخستی ها قادر شدند رنگ ها را نیز تشخیص دهند، این توانایی
 باعث تمیز دادن دانه هایی که در میان برگ های سبز درختان و بوته ها قرار داشتند و
 البته بخش عمده غذای آنها را تشکیل می دادند شد. دست های نخستی ها به خاطر اینکه
 شاخه درختان را محکم بگیرد با تکامل انگشتان طویل و یک شست قابل تقابل برای
 چنگ انداختن تطابق یافت. یعنی شستی که با چهار انگشت دیگر زاویه قائم دارد و همراه
 با حرکت آنها قدرت در چنگ انداختن را در حیوان تقویت می کند. انگشتان پا نیز طویل شدند
 و شست پا مقابل بقیه انگشتان قرار گرفت.نخستی ها را می توان به پیش میمون ها و
 انسان ریخت ها تقسیم کرد. پیش میمون ها به سه دسته لمورها، تارسیه ها و لورسی ها
 منشعب می شوند و انسان ریخت ها به میمون ها، ایپ ها و انسان ها.
میمون ها: شامل میمون های دنیای قدیم و میمون های دنیای جدیدو ایپ ها می شوند.
ایپ ها: شامل اورانگوتان، شامپانزه، گوریل و گیبون می شود.